۱۳۸۸/۰۹/۱۵

موقعیت بن بست (رابطه رییس و منشی)

رئیس به منشی :برای یک هفته سفر خارجی برنامه ریزی کنید. منشی با همسر خود تماس میگیرد ومی گیوید برای یک هقته باید با رئیس اداره به سفر خارجی بروم همسر منشی با معشوقه پنهانی خود تماس می گیرد : همسرم برای یک هفته به مسافرت میرود و ما می توانیم یک هفته را در کنار هم باشیم منشی با پسر بچه که معلم خصوصی اش بود تماس میگیرد و به او می گوید یک هفته کار دارد و نمی تواند برود ...پسر بچه با پدر بزرگ خود تماس می گیرد و می گوید معلم من برای یک هفته گرفتار است و ما می توانیم این هفته را باهم بگذرانیم. پدر بزرگ و یا همان رئیس اول با منشی اش تماس می گیرد که این هفته را باید با نوه ام بگذرانم و ما نمیتوانیم به مسافرت برویم. منشی به همسرش زنگ می زند که برای رئیسم مشکلی پیش آمده و مسافرت لغو شد و مرد با معشوقه خود تماس می گیرد :ما نمیتوانیم این هفته با هم باشیم. مسافرت همسرم کنسل شد. منشی با پسر بچه تماس می گیرد که این هفته مثل گذشته کلاسمان را ادامه میدهیم. پسر با پدر بزرگش: معلمم این هفته کلاس را ادامه میدهد. ببخشید و ما نمی تونیم باهم باشیم و پدربزرگ (همان رئیس) مجددا با منشی تماس می گیرد گه دوباره برای سفر برنامه ریزی کنید

هیچ نظری موجود نیست: