۱۳۸۸/۰۴/۱۱

من عروسک نیستم

Begin pArSTools.com -->
هر وقتي که اسم عروسک رو ميشنويم ناخداگاه به ياد دخترها بچه هاي مي افتيم و حتي شايد دخترهاي جوان !يه عمر من شدم عروسک قصه تو ولي ديگه ....در دنياي کاغذين تو من عروسک نيستم که وقت و بي وقت به هر آهنگ تو برقصملبهاي خندانت را ببينم و بخندم و چشمهاي خواب آلودت را ببينم و چشمهايم را ببندممن اگر مدتي همبازي تو شدم و اگر چند روزي هستي ام را ارزاني کردماز سادگي ام نبوده از زرنگي ام نبوده از جسارتم بوده که در حق خودم کردمدر حق لحظه هايي که در عشرتکده ها حرام شددر حق زندگي که با لبخند آغاز و با خودسري تمام شدو اين دلمشغولي تا ديرگاه دوام يافت اينک از تو مي پرسماز تو اي همبازي لجباز من در اين بازي گناه آلود ممنوع چه کسي تاوان اين شکست بزرگ را خواهد پرداخت؟دستهاي خالي من؟ اين من رانده از همه کس و از همه جا؟يا دل سنگ تو که ديگر خاطر خواهي ندارد؟ چه چيزي آيندهء مرا بعد از اين گذشتهء خاکستري تضمين خواهد کرد؟سوالي که جوابي نداردشايد غار تاريکي که براي خروج راهي نداردبگو که شجاعانه به اشتباهت اعتراف مي کنيهمان طور که من کردم قول بده که ديگر عروسکهايت را نمي شکنيهمانطور که من قول دادم بگو که قصه هايت را زير باران نمي گذاريدلبسته هايت را براي مدتي دوست نمي داري مثل تمام آدمهاي پشيمانغصه هايت را در گلدان مي کاري.

هیچ نظری موجود نیست: